|
ای سبزتر از بهار، کی می آيی؟ ای وارث ذوالفقار کی می آيی؟ مجنون شده عالمی در اين صبر و قرار خون شد دل انتظار، کی می آيی؟!
مشتاق جمال همچو ماهش، هستیم محتاج نگاه گاهگاهش هستیم عمریست که بستهایم بر روزنهها چشمی که یقین کند به راهش هستیم
با بوی خدا و با وضو میآید از کعبه و سمت رو به رو میآید «او» آمدنیست، لحظهها میدانند یک لحظه به عشق مانده، او میآید نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |